عاشورای حسینی
بخاطر این ایام دوباره برگشتیم خونه مامانم و صبح عاشورا همراه شماو دایی حسن و مامان و بابا بزرگی رفتیم مطهری واسه دیدن دسته های عزاداری ؛ اونجا خاله راحله و دختر خاله سمیه و سپیده جون و خلاصه همه رو دیدیم و شما هم کلی شیر و کلوچه نذری گرفتی ؛ همیشه جدا از عزاداری ها یه چیز این روزا رو دوست دارم و اون شربتهای نذری که همون تخم شربتیه . که امسال هم قسمت شد که از این شربتها بخوریم . امسال بخاطر سرمای هوا نتونستیم خوب از این روزا استفاده کنیم امیدوارم سال بعد که شما هم بزرگتر هستین و هوا هم ان شالله روبراهه بریم و به خوبی از این شبا استفاده کنیم . ...
نویسنده :
مامان متین
2:26